بسياري از بيماران استفاده از لنز تماسی را به دليل مشکلاتی از قبيل احساس خشکي و ناراحتي با لنز متوقف می کنند و اين عدم راحتی با رطوبت پذيری مرتبط است. چون وقتي سطح لنز خشک باشد در هنگام پلک زدن سطح داخلی پلک روی سطح خشک لنز کشیده شده و بیمار احساس آگاهی از لنز و ناراحتی در هنگام پلک زدن را تجربه می کند. رطوبت پذیری در چشم با کمک ارزیابی لایه اشکی بر سطح لنز و در آزمایشگاه و با تکنیک های مختلف بررسی می شود .
در شرایط آزمایشگاه شاخص ارزیابی رطوبت پذیری ، زاویه خیسی و یا زاویه تماس لنز می باشد . وقتی که مایع بر یک سطح مشخص قرار می گیرد درجه گسترش مایع روی سطح نشان دهنده هیدروفیل یا هیدروفوب بودن ماده سطح نسبت به آن مایع است .
همانطور که قبلا اشاره شد اگر سطح لنز تماسی مولکول های هیدروفیل داشته باشد یا به گونه ای تغییر کرده باشد که سطح آن هیدروفیل شده باشد این زاویه کمتر خواهد بود. وقتی که مایعی مثل آب بر سطح هیدروفوبی مثل سیلیکون قرار گیرد اصلا گسترش نیافته و زاویه بزرگی را ایجاد می کند.
سه روش برای ارزیابی رطوبت پذیری با شاخص زاویه خیسی در شرایط آزمایشگاه وجود دارد :
Captive Bubble
در این روش سطح نمونه در محیط مایع در ظرف تقطیر قرار می گیرد و یک حباب هوا با احتیاط از یک لوله نازک بر سطح آن گذاشته می شود. وقتی که حباب هوا روی سطح قرار گرفت بسته به مقدار هیدروفیل یا هیدروفوب بودن ماده در درجات مختلفی بر روی سطح گسترش می یابد.
در این حالت از روی حباب روی سطح لنز عکس گرفته شده و زاویه تماس بررسی می شود. این مقدار ارزیابی زاویه تماس اشکالاتی دارد که ناشی لز دقیق نبودن حباب هوا روی سطح لنز می باشد چون لنز در این روش در مایع غوطه ور است و می تواند مایع را جذب کند رطوبت پذیری بهتری را نشان می دهد بنابراین با مقایسه با حالتی که لنز روی چشم قرار دارد و در بیشتر اوقات در معرض هوا قرار می گیرد یافته دقیقی به ما نمی دهد.
در ضمن حباب هوا ضریب شکست کم تا متوسط دارد ولی با ضریب شکست متوسط تا بالا دیده می شود. انعکاس های مختلف باعث می شود تشخیص اینکه آیا حقیقتا حباب به ماده چسبیده است یا خیر مشکل باشد و ضمنا پروب این وسیله هم گران است.
Wihelmy Plate
در این روش یک نوار باریکه چهارگوش از لنز بریده شده و یک سر آن به میکرو بالانس می چسبد و سر دیگرش خم می شود. آنگاه این قطره را در ظرف محلول فرو برده و خارج می کنند. نیروی لازم جهت این عمل توسط دستگاه کنترل کامپیوتری محاسبه و به زاویه تماس برگردانده می شود.
در حین انجام این عمل مشکل دهیدراته شدن لنز در حین برده شدن آن وجود ندارد. ضمناً این روش گران و زمان بر است. همچنین نیاز به مهارت بالایی برای آماده کردن نمونه دارد.
Sessile Drop
در این روش نمونه در محیط هوا و روی پایه قرار می گیرد و یک دوربین دیجیتال با سرعت بالا روی آن فوکوس می شود. در قسمت بالای نمونه یک سرنگ کامپیوتری که قابلیت تزریق قطره مایع را در مقیاس میکرولیتر دارد قرار می گیرد. قطره روی نمونه گذاشته می شود و وقتی که گسترش آن متوقف شد از آن عکس گرفته می شود.
بزرگترین مشکل این روش احتمال بخار شدن قطره و دهیدراته شدن لنز است. هر دو این مشکلات با قرار گرفتن نمونه و قطره در یک اتاقک Vapor – tight با پنجره شفاف برای عکس گرفتن قابل حل است.
به طور کلی فاکتورهای زیر بر رطوبت پذیری سطح لنز تاثیر گذارند :
- نوع ماده لنز
- رژیم ضدعفونی و تمیز کنندگی لنز
- مدت زمانی که لنز در چشم قرار دارد
- زمان تعویض لنز
- خصوصیات اشک بیمار
- رسوبات در سطح لنز
گذشته از خاصیت ضدعفونی کنندگی که مهمترین فاکتور محلول لنز می باشد ، سورفاکتانتهای موجود در محلول بر چرخش زاویه مواد لنز تاثیر گذارند.
سورفاکتانت ها یا عوامل فعال سطح نیز قسمت های هیروفوب و هیدروفیل دارند که می توانند در درجات مختلف با پلیمر لنز بر پایه خصوصیات هایدروژل اثر متقابل داشته باشند. بطور معمول سورفاکتانت به عنوان ماده ای تعریف می شود که وقتی در غلظت پایین در یک سیستم قرار می گیرد، می تواند جذب سطح یا سطح مشترک سیستم شده و انرژی آزاد سطحی آن را تغییر دهد.
اندازه گیری تاثیر سورفاکتانت بر سطح مشترک مایع و جامد به فاکتورهای زیر بستگی دارد :
- طبیعت ساختار گروه در سطح که آیا بار الکتریکی دارد یا خیر ؟
- ساختار مولکولی سورفاکتانت که جذب سطحی می شود : یونی است یا غیر یونی ؟ گروه هیدروفوب آن بلند است یا کوتاه ؟ مستقیم است یا شاخه دار ؟ آلیفات است یا آروماتیک ؟
- شرایط محیط محلول مثل PH ، محتوای الکترولیت یا دما
معمولا ساختار سورفاکتانت به صورت یک دم هیدروفوب و یک سر هیدروفیب است. واکنش جذب سطحی سورفاکتانت توسط سطح جامد بستگی به انرژی الکتریکی بین سطح و یون دارد. هر بار خالص در سطح همراه با بار مخالفش در محلول خنثی می شود. این آرایش شارژ + و – که در سطح مشترک جامد مایع ایجاد می شود به عنوان Electrical Double Layer مطرح می شود .
جذب سورفاکتانت توسط لنز می تواند باعث افزایش رطوب پذیری لنز شود ولی این تاثیر با گذشت زمان و استفاده از لنز از بین می رود .
Meng C.Lin و Tatyana F.Svitova در سال 2010 تاثیر سورفاکتانت بر لنزهای هایدروژل و سیلیکون هایدروژل را بررسی کرده اند . در این تحقیق شماری از لنزهای هایدروژل و سیلیکون هایدروژل را از Blister در آورده و برای مدت 7 روز در محلول بدون سورفاکتانت قرار دارند و در طی این مدت زاویه تماس آن را بررسی کردند .
نتیجه این که لنزهای هایدروژل کاملا تحت تاثیر سورفاکتانت موجود در Blister بوده و با شسته شدن این سورفاکتانت زاویه تماس انها افزایش چشمگیری داشته است . در مقابل لنزهای سیلیکون هایدروژل تغییرات چشمگیری نداشته اند ( هر چند این تغییرات از لحاظ آماری معنا دارد بوده است ).
حتی شماری از لنزهای سیلیکون هایدروژل رطوبت پذیری بهتری را با گذشت زمان نشان دادند و این بدان معناست که رطوبت پذیری لنزهای سیلیکون هایدروژل تحت تاثیر خواص خود لنز است و به عوامل خارجی مثل سورفاکتانت محلول وابسته نمی باشد.
در تحقیق Stephen Tonge و همکارانش در سال 2001 که بر روی لنز Etafilcon انجام شد، زاویه تماس به صورت ex-vivo بررسی شد. لنزی که در محلول با سورفاکتانت قرار گرفته بود در چشم بیمار گذاشته شده و در فواصل زمانی متعدد از چشم خارج شده و زاویه تماس آن بررسی شد که این زاویه در 30 دقیقه اول در لنزی که در سورفاکتانت قرار گرفته بود به کمترین حد خود می رسد و کم کم با گذشت زمان طی 8 ساعت زاویه تماس برای دو لنز به حد مساوی می رسد و تاثیر سورفاکتانت مشخص می شود .
برای اینکه بخواهیم برای بیمار لنز تماسی فیت کنیم می بایست ابتدا اشک بیمار را بررسی کنیم.
اشک باید از سه جنبه زیر نرمال باشد :
حجم اشک : که با سنجش ارتفاع نرمال پریزم اشکی ارزیابی می شود .
کیفیت اشک : که به کمک Tearscope برای بررسی لایه لیپید اشک می تواند ارزیابی شود . منبع نوری سرد این دستگاه اشک ریزش رفلکسی را کاهش می دهد و همچنین تبخیر اشک نیز کاهش می یابد می توان از اسلیت لمپ با بزرگنمایی بالا هم برای بررسی لایه لیپیدی استفاده کرد.
در Specular Reflection لیپید به صورت لایه آبی کمرنگی دیده می شود که مطلوب ترین حالت آن است اما وقتی رنگ افزایش یافت به معنی لایه لیپیدی اضافه و به صورت توده ای تجمع یافته است.
پایداری لایه اشکی : با ارزیابی شکستن لایه اشکی بررسی می شود. می توان از کراتومتری برای بررسی شکست لایه اشکی استفاده کرد، اما کراتومتری فقط ناحیه مرکزی را نشان می دهد . برای بررسی غیر تهاجمی شکست لایه اشکی می توان از Tearscope و Mengher Bowl هم کمک گرفت.
کاهش حجم اشک در حین استفاده از لنز می تواند منجربه رنگ پذیری نقطه ای و کراتیت شود. آگاهی از بیماری هایی که بر اشک تاثیر گذارند مثل سندروم استیون جانسون و یا سندروم شو گرن و … نیز اهمیت دارد.
اگر بیمار داروهایی مصرف می کند که بر اشک موثر است باید آن را در نظر گرفت. همچنین وجود بلفاریت ، روزاسه آ ، کراتو کنژ کتیویت آتوپیک ، پروپتوز شدید ، فلج عصب صورت ، زخم پلکی و ولفاروپلاستی بایستی بررسی شوند.
با قرار گرفتن لنز تماسی در داخل چشم لایه اشکی به دو قسمت لایه اشکی در سطح لنز ( PrLTF ) و لایه اشکی در پشت لنز ( Poltf ) تقسیم می شود.
کارایی کلینیکی هر لنز تماسی تابع رطوبت پذیری آن است زیرا بر ایجاد یک لایه اشکی پایدار در سطح و پشت لنز تاثیر گذار است . اساسا لنز تماسی باید رطوبت پذیری خوبی داشته باشد تا دید مناسب و راحتی را فراهم آوررده و در برابر رسوبات مقاوم بوده و با چشم زیست سازگار باشد.
PrLTF رابطه بیشتری با راحتی دارد و PoLTF با فیت و حرکت لنز رابطه بیشتری دارد.